از مشخصه های مهم یک انسان سالم به لحاظ روان این است که بتواند احساساتش را به خوبی شناخته و آنها را تفکیک کند همچنین ابراز احساسات با کلام مناسب ، یکی از مهمترین کلیدهای ارتباط سالم است. حرف زدن فرد درباره احساساتش به این معناست که او بتواند ، بدون اینکه به قضاوت درباره آن بپردازد یا به دیگری اتهام بزند یا سرزنش کند و یا با لحن تمسخر، طعنه و کنایه حرف بزند، به دیگران بگوید که درباره اتفاقی که افتاده چه احساسی دارد .
توانایی حرف زدن با دیگران، مهارتی است که تقریبا همه انسانها دارند. اما توانایی ارتباط برقرار کردن، با دیگران مهارتی است که باید از دوران کودکی آموخته شود.
منظور از ارتباط مناسب و موثر یعنی فرد بتواند در برابر دیگران به گونه ای واکنش نشان دهد که به درک بیشتر آنها و حل مسایل منجر شود و نه به رنجش، کدورت یا دشمنی بیشتر .
احساسات، مجموعه وسیعی از دریافتهای بدن هستند که در شرایط خاص آن ها را تجربه می کنیم .
احساست بر اساس سطحی یا عمقی بودنشان تقسیم بندی می شوند و در تمام تصمیم گیری ها و رفتارهای ما نقش دارند .آنها نیز همچون انواع رنگها که از ترکیب رنگهای اصلی بوجود می آیند از چهار نوع اصلی تشکیل شده اند : خشم ، ترس ، غم و شادی و احساسات دیگر همگی ترکیبی از این چهار نوع هستند .
مثلا حسادت ترکیب خشم و ترس است یا حسرت ترکیب شادی و غم .
کودک انسانی با این احساسات متولد می شود . جیغ را از سر ترس ، اشک را بخاطر غم ، خنده را از روی شادی و چهره برافروخته را از سر خشم نشان می دهد .
اگر بخوبی توجه کنیم در می یابیم که نوزاد از بدو تولد قادر است احساسات خود را بیان کند اما به مرور این احساسات در او سرکوب شده و عامل آن صرفا رفتاری است که ما والدین به دلیل آموزش ندیدن از خود بروز می دهیم زیرا که ما باید آموزش ببینیم چگونه با احساسات آنها برخورد کنیم .
زمانی کودک رفتار درستی خواهد داشت که احساس درستی داشته باشد با پذیرفتن احساسات کودک می توانیم به آنها کمک کنیم تا رفتار بهتری داشته باشند . انکار احساسات سبب سردر گمی و خشم کودک شده و اعتماد به نفس و عزت نفسشان را از آنها خواهد گرفت .
البته ذکر این نکته حائز اهمیت است که هدف از این مطالب ایجاد احساس گناه به خاطر قصور در روشهای قبلی تربیت شما نیست ، هدف فرا گیری و بکار بردن روشهای صحیحی است که رفتار های گذشته شما را جبران خواهد کرد و کودک سالمی را به لحاظ روان و با افتخار به جامعه تحویل خواهید داد . این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که هیچگاه برای جبران دیر نیست و اگر انسانها یک قابلیت داشته باشند که آنها را از حیوانات جدا کند آن قابلیت تغییر پذیری آنها از لحظه تولد تا مرگ است .
اموزش ابراز احساسات به کودکان
سلامت نیوز: یکی از مهمترین آموزشها به کودکان، که در حیطه مهارتهای زندگی قرار میگیرد، آموزش در مورد چگونگی بیان و ابراز احساساتشان است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اطلاعات، همانجور که به کودک خود آموزش میدهید چگونه قاشق به دست بگیرد یا چطور به دستشویی رود، باید در مورد احساسات در شرایط مختلف، درک و مقابله با آنها به او آموزشهای لازم را دهید. ابتدا باید مطمئن شوید که کودک شما با انواع احساسات آشنا شده است و سپس چند نکته را در نظر بگیرید:
۱(کودکان از همان سنین پایین نسبت به گوناگونی احساسات خود آگاه هستند پس باید آموزش را از سنین خردسالی آغاز کنید. دقیقا از زمانیکه کودک شروع به صحبت کردن میکند، میتوانید آرام آرام آموزش را شروع کنید.
۲(آموزش را با احساسات ساده مثل شاد و غمگین شروع کنید.بدین صورت که لغات مربوط با احساس را برای کودک خود بخوانید و همزمان از طریق حالات چهره خودتان یا عکسهای مرتبط با هر حس، به او آموزش دهید. این کار کمک میکند تا کودک بین هر حس و مشخصه ی آن ارتباط برقرار کند.
۳) بخشی از یک داستان را بخوانید: «مثلاً: مادر مریم مریض شده بود» و به کودک خود بگویید تا حدس بزند مریم چه احساسی دارد؟
۴(آموزش را چندین بار تکرار و تمرین کنید.
۵( احساسات خود را با کودکتان و نوجوان تان به اشتراک بگذارید. اجازه بدهید تا احساسات و اینکه هر احساسی چه موقع بروز پیدا میکند را یاد بگیرند. مثلا اگر ناراحت هستید به او بگویید که ناراحتید و اگر میتوانید دلیل آن را به کودک خود توضیح دهید تا بداند چه چیزهایی ممکن است انسان را غمگین، شاد یا عصبانی کند.
۶( بازیهایی انجام دهید که در آن کودکان انواع روشهای بروز احساسات را نشان دهند. مثل نمایش، پانتومیم و….
راهکارهای بیان احساسات در صورت بروز مشکلات چنانچه شما جزء والدین، مراقبین یا معلم کودک هستید و نسبت به او دلواپسیهایی دارید، ترغیب به صحبت در زمینه عواطف میتواند هم برای شما و هم برای کودک کمک کننده باشد.
مواقعی که در خانه اتفاقاتی مانند مشاجرات پدر و مادر، جدایی یا مرگ یکی از عزیزان وجود دارد، کودکان احتمال دارد غمگین یا آشفته شوند و در مورد احساسات خود با کسی صحبت نکنند. در این بین صحبت با کسی بغیر از پدر و مادر مانند مشاور و روانشناس کودک گاهی میتواند برای کودکان بسیار بافایده باشد.
حتی گاهی پدر بزرگ یا مادر بزرگ، عمه یا خاله، عمو یا دایی، معلم یا کسی که کودک با او احساس نزدیکی میکند، در چنین مواقعی میتوانند، از کودک پشتیبانی و به وی یاری کند و به هر طریقی از کودک بخواهند حسی که دارد را بروز دهد.
در بازی کودکان بدنبال سرنخ باشید
کودکان این توانایی را ندارند که معضلات و مشکلات خود را برای شما به صورت واضح بیان کنند و در مورد آنها توضیح دهند. یکی از چیزهایی که در این بین میتواند به مراقبین کودک کمک کند بازی است. بازی کودک مانند گفتار یک بزرگسال و حتی شفافتر از آن میتواند مشکلات را به شما نشان بدهد. با گذراندن زمانی کوتاه برای بازی با کودک، میتوان چیزهای زیادی در زمینه عواطف و حتی نوع تفکر او دریافت.
معمولا کودکان مضطرب و پریشان با عروسکها و اسباب بازیهای شان به شیوه خشنی بازی میکنند و با عصبانیت بازی را پیش میبرند.
در چنین مواقعی میتوان به کودک چنین گفت: «انگار اینجا کسی عصبانی شده و جنگ داریم» یا «فکر میکنم عروسک ترسیده. نظر تو چیه؟.»
اینها جملاتی هستند که میتوانند آغاز کننده صحبت در زمینه نگرانیها و ناراحتیهای کودکتان باشد.سعی کنید در این بین تنها نقش سؤالکننده را نداشته باشید و کودک را با سوالهای مداوم خود خسته نکنید. اجازه بدهید که کودک از احساسات و مشکلاتش برایتان بگوید و هرجا سکوت کرد سریع با پرسشی او را وادار به حرف زدن نکنید. اگر تنها شنونده کودک باشید و او را سوال پیچ نکنید، این اقدام سبب خواهد شد که فرزندتان با شما حس آسایش و راحتی بیشتری کند و راهی به منظور نمایش دادن احساساتش به شما باز کند.
زمانیکه شما با کودک خود آغاز به صحبت میکنید، باید تلاش نمایید که به آهستگی از او بپرسید به نظرش مشکل در کجاست؟ اگر دیدید که کودک میلی به صحبت ندارد، تلاش کنید صحبت در زمینه موضوع مورد نظر را به وقت دیگری موکول کنید و بازی را ادامه داده و اجازه دهیدکودک هروقت که خودش میل دارد در زمینه احساسها و دلواپسیهایش با شما صحبت کند.
اگر کودک شدیدأ از صحبت کردن، میترسد:
چنانچه میبینید کودک مورد نظر شما از صحبت کردن واهمه دارد و زمانیکه میخواهید با او حرف بزنید استرس میگیرد، دستپاچه میشود و دچار تنش میشود احتمال دارد این طفل مورد سوءاستفاده قرار گرفته باشد. در این موقعیت سؤالی شبیه این میتواند سودمند باشد: «اگر کسی اذیتت کرده یا تو رو ناراحت کرده میتونی راجع به این مطلب با من صحبت کنی و من بهت قول میدم کمکت کنم».
در این مواقع ممکن است که کودک شخص آزارگر را بهعنوان کسی که عصبانی بوده و او را ناراحت کرده در نظر بگیرد و از اینکه موضوع آزارش فرد را به پدر و مادر یا آشنایان بگوید شدیدأ هراس داشته باشد.
یکی از مهمترین نگرانیهای کودکان در این جریانات، این است که شما گفتهها و صحبتهای آنها را به فرد دیگری بیان کنید. در زمانهایی که کودک مورد سوء استفاده قرار گرفته هرگز به او چنین قولی ندهید که به هیچکس نخواهید گفت، بلکه برایش توضیح دهید که اگر واجب و ضروری باشد به کسانی که میتوانند به او کمک کنند، موضوع را خواهید گفت.
اگر فرزندتان خشمگین یا بدرفتار است:
وقتی یک کودک، پرخاشگر و خشن است، مطمئنا این نوع رفتار علت یا دلایلی دارد و صحبت در زمینه عواطف و احساسات کودک میتواند در یافتن علل این رفتار به شما یاری رساند.
میتوانید صحبت را اینگونه با کودک آغاز کنید «وقتی این کار رو انجام میدی هم بقیه اذیت میشند و هم خودت به دردسر میافتی».
بعد به او بگویید که اگر میخواهد، میتواند در مورد احساس خشم و دلیل عصبانی بودنش با شما صحبت کند. این شیوه ممکن است در کوتاه مدت تأثیرگذار نباشد و کودک سریع تغییر رفتار ندهد، همچنین احتمال دارد او به راحتی به صحبتهای شما گوش ندهد و حتی موقع گفتن این سخنان به شما پرخاشگری کن.
نگران نباشید. کودکان خودشان متوجه میشوند که چه وقتی رفتارشان نامطلوب و اشتباه بوده اگر شما صبوری کنید و به او نشان دهید که در هر صورت حمایتش میکنید به سمت شما میآیند و صحبت را آغاز میکنند.
اگر کودک عزادار و غمگین است:
کودکان خردسال بطور معمول معنای مرگ را درست درک نمیکنند. بهترین جمله برای چنین موقعیتهایی چیزی شبیه این است: “مامانربابا مرده، اون دیگه هرگز پیش ما برنمیگرده”. هنگامیکه یکی از نزدیکان کودک فوت میکند، حمایت و مراقبت شما باید خیلی زیادتر از قبل باشد. چنانچه کودک بسیار گریان و منزوی شده، میتوانید تشویقش کنید تا در زمینه احساساتی که نسبت به فرد مرده دارد، با شما صحبت کند. میتوانید برای نشان دادن همدردیتان، جملاتی این چنینی بگویید: «میفهمم. خیلی ناراحتکنندهست» یا «منم از اینکه دوست تو مرده خیلی ناراحتم، گاهی واقعاً سخته که بفهمیم چرا آدمها میمیرن»