به گونه اى که مى تواند منشأ تحول فردى و اجتماعى و رشد ارزش هاى انسانى در میان اعضاى آن باشد. خانواده، مهم ترین نهادى است که فرد در آن پرورش مى یابد. کودک نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز مى کند. در این کانون اولیه، نخستین اثر گذارى و اثر پذیرى آغاز مى شود و اندک اندک در فرایند رشد اجتماعى قرار مى گیرد. سال هاى اولیه کودکى، در رشد شخصیت و آینده او نقشى بسزا دارد. بیشتر شناخت هاى کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل مى گیرد. میزان سلامت جسمانى و روانى کودک، بسته به ارتباطى است که خانواده با وى دارد و اینکه تا چه حد تلاش مى کند نیازهاى عاطفى و تربیتى او را براورده سازد. کودکانى که در این سال ها از نظر عاطفى و امنیتى در خانواده تأمین نمى شوند،به انواع سختى ها دچار مى گردند. مشکل این کودکان بیشتر با شیطنت ها،دروغ گویى ها و حرف نشنیدن هاى ساده آغاز مى شود و با توجه به عدم آگاهى خانواده نسبت به مهارتهاى تربیت فرزند در سنین مختلف، به بزه کارى ها و جنایت هاى دوران بزرگسالى و همینطور فاصله گرفتن آنها از خانواده مى انجامد که همین مورد کافیست تا در صد اسیب پذیرى این فرزندان در جامعه به شدت بالا رود.
پدر و مادر موظف به پرورش و هدایت روح و اندیشه و شکل دادن به شخصیت و منش فرزندان هستند؛ همان گونه که یک باغبان به رشد طبیعى و سلامت درختان خود أهمیت مى دهد. از این جمله ، آموزش شیوه هاى معاشرت با دیگران و پرورش عواطف انسانى فرزندان ، تقویت روح همکارى ، خدمت به وطن و درک مسئولیت هاى فردى، اجتماعى و خانوادگى را مى توان نام برد.
این نقش شامل رفتارهاى عاطفى ماهرانه ى والدین براى جلوگیرى از بروز عقده هاى عاطفى و روانى ، ایجاد سرخوردگى و بحران هاى روحى ، بى تفاوتى و افسردگى، و احساس نا امنى، ترس و سر گردانى نیز مى شود که این مهم فقط با دانستن و آگاهى از متدهاى تربیت فرزند براى انواع فرزندان و در سنین مختلف مى تواند تحقق یابد.